• وبلاگ : گل پيكر
  • يادداشت : خدايا دوستت دارم...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام حضرت دوست

    .

    صداي پاهايش را ميشنوي؟

    دارد مي‌آيد!

    رجب را ميگويم

    رسيد [گل]

    پشت درب ايستاده

    خانه دل را از غير « او » خالي كرده ايم؟

    درب را كه باز ميكني رودي ميبني به چه زيبايي و به چه عظمت

    ميگويي:

    آه خداي من چرا خانه من درون اين رود قرار گرفته؟!

    تن را به رود ميسپاري

    دستهايت را به درونش ميبري

    مشتي و

    شايد عهم پيمانه‌اي و

    شايد هم جرعه از آن رود مينوشي

    آنگاه که جرعه نوش « رجب » شدي

    و

    فرياد بر آور

    سلام بر حسين (ع)

    .

    .

    در پناه حضرت دوست