اگر صدايم کني ،شادمانه بال ميگشايم غصه هايم را در سبدي ميريزم و پشت در ميگذارم .آنگاه به آسمان خيره ميشوم تا فرشته هااز پله هاي ستاره پايين بيايند و مرا با خود ببرند .اگر همه درختان مال من بودنددفتر هايي گرد مياوردمهر درخت دفتري و هر دفتري پر از عاشقانه هاي من براي تو ...اگر همه پنجره ها حتي در دورترين نقطه اين کره خاکي مال من باشند ،از قاب رنگين و تازه يا رنگ و رو رفته آنها فقط تو را نگاه ميکنم و جز تو هيچ کس و هيچ چيز را به چشمهايم راه نميدهم ...