• وبلاگ : گل پيكر
  • يادداشت : خدا هميشه با تو است
  • نظرات : 1 خصوصي ، 30 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بنگر ز جهان چه طرف بر بستم ؟ هيچ

    وز حاصل عمر چيست در دستم ؟ هيچ

    شـمع طـربم ولي چـو بنـشستم هيچ

    من جام جمم ولي چو بشکستم هيچ

    چون عمر بسر رسد چه بغداد و چه بلخ

    پيمانه چو پر شود چه شيرين و چه تلخ

    خوش باش که بعد از من و تو ماه بسي

    از سـلخ بـغره آيــد از غـره بـسلخ

    هـر گـه کـه بـنـفشه جامه در رنگ زند

    در دامـن گـل بـاد صبا چـنگ زند

    هُشيار کـسي بــود کــه بــا سيمبري

    مي نوشد و جــام باده بـر سنگ زند

    زان پيش که نام تو ز عالم برود

    مي خور که چو مي بدل رسد غم برود

    بگشاي سر زلف بتي بند به بند

    زان پيش که بند بندت از هم برود

    اکنون که ز خوشدلي بجز نام نماند

    يک همدم پخته جز مي خام نماند

    دست طرب از ساغر مي باز مگير

    امروز که در دست بجز جام نماند

    افسوس که نامه جواني طي شد

    وان تازه بهار زندگاني طي شد

    حالي که ورا نام جواني گفتند

    معلوم نشد که او کي آمد کي شد