• وبلاگ : گل پيكر
  • يادداشت : رجب امد
  • نظرات : 6 خصوصي ، 69 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    در ميان خانواده امام رضا عليه السلام و در محافل شيعه از حضرت امام ‏جواد عليه السلام به عنوان مولودى پرخير و بركت ‏ياد مى‏شود; چنان كه ‏صنعانى مى‏گويد: روزى در محضر امام رضا عليه السلام بودم. فرزندش ابوجعفر را كه خردسال بود. آوردند. امام فرمود: اين مولودى است كه ‏براى شيعيان ما با بركت ‏تر از او زاده نشده است.

    شايد چنين تصور شود كه امام جواد عليه السلام ازامامان قبلى براى ‏شيعيان با بركت ‏تر بوده است. اين مطلب قابل قبول نيست. بررسى موضوع و ملاحظه شواهد و قراين نشان مى‏دهد. تولد حضرت‏ جواد عليه السلام در شرايطى صورت گرفت كه خير و بركت ‏خاصى براى شيعيان به ‏ارمغان آورد.

    عصر امام رضا عليه السلام مشكلات خاص خود را داشت و حضرت ‏رضا عليه السلام در معرفى امام بعدى با مسايلى رو به رو گرديد كه در عصرامامان قبل سابقه نداشت. از يك سو، پس از شهادت امام كاظم عليه السلام گروهى كه به «واقفيه‏» معروف شدند. بر اساس انگيزه‏ هاى مادى، امامت امام رضا عليه السلام را منكر شدند و از سوى ديگر، امام رضا عليه السلام تا حدود چهل و هفت ‏سالگى داراى فرزند پسر نشد. چون ‏احاديث رسيده از پيامبر صلي الله و عليه وآله حاكى بود كه امامان دوازده نفرند و نه نفر آنان از نسل امام حسين عليه السلام خواهند بود، فقدان فرزند براى‏امام رضا عليه السلام هم امامت ‏خود آن حضرت و هم تداوم امامت را با پرسش ‏رو به رو مى‏ساخت.

    واقفيان نيز اين موضوع را دستاويز قرار داده، امامت امام رضا عليه السلام را انكار مى‏كردند. اعتراض حسين بن قياماى ‏واسطى به امام هشتم عليه السلام در اين باره و پاسخ آن حضرت، بر درستى‏ اين سخن گواهى مى‏دهد. ابن قياما كه از سران واقفيه بود. درنامه اى امام رضا عليه السلام را عقيم خواند و نوشت: چگونه ممكن است امام ‏باشى در صورتى كه فرزند ندارى؟ امام در پاسخ فرمود: از كجا مى‏دانى من داراى فرزند نخواهم شد. سوگند به خدا، بيش از چند روز نمى‏گذرد كه خداوند پسرى به من عطا مى‏فرمايد و اين پسر، حق ‏را از باطل جدا مى‏كند.

    خطر ديگرى كه در اين مقطع حساس شيعيان را تهديد مى‏كرد، قدرت‏ گرفتن مذهب «معتزله‏» بود. مكتب اعتزال به مرحله رواج و رونق‏ گام نهاده بود و حكومت وقت نيز از آنان پشتيبانى مى‏كرد. معتزليان دستورها و مطالب دينى را به عقل خود عرضه مى‏كردند. آنچه عقلشان صريحا تاييد مى‏كرد، مى‏پذيرفتند و بقيه را انكار مى‏كردند. چون نيل به مقام امامت امت در سنين خردسالى با عقل‏ ظاهر بين آنان قابل توجيه نبود، پرسشهاى دشوار و پيچيده‏اى مطرح ‏مى‏كردند تا به پندار خود آن حضرت را در ميدان رقابت علمى شكست‏ دهند.

    البته امام جواد عليه السلام با پاسخه اى قاطع از اين مناظره ‏ها سربلند برون آمده، هرگونه ترديد در مورد امامت‏ خود را از بين ‏برد و اصل امامت را تثبيت كرد. به همين خاطر، در زمان امام‏ هادى عليه السلام اين موضوع مشكلى ايجاد نكرد; زيرا براى همه روشن شده ‏بود كه در برخوردارى از اين منصب الهى، خردسالى تاثيرى ندارد.