سينه از اتش دل در غم جانانه بسوخت اتشي بود درين خانه که کاشانه بسوخت
تنم از واسطه دوري دلبر ((( مادر ))) بگداخت جانم از اتش مهر رخ جانانه بسوخت
سوز دل بين که ز بس اتش اشکم دل شمع دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت
اشنايي نه غريب است که دل سوز من است چون من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخت