• وبلاگ : گل پيكر
  • يادداشت : اقا جون كي ميايي...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 28 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    مردي مي آيد
    از وهم جنگل پندار
    بر تاركش
    نشان هابيل
    مردي مي آيد
    از انجماد خاكي قرون
    مرد سبزينه پوش جنگل نور
    در دستهايش شكوفه و خون
    در چشمهايش
    عصاره نور
    چشمان منتظر ، با ديدنش
    به گوري خويش ايمان مي آورند
    مردي مي آ’د
    تا تخم بزرگ جهان
    شكسته شود
    و عقاب
    سهمگين وار
    ز هبوط خاك
    به بي نهايت
    پرواز مي كند
    زلال شنگرفي سپهر
    پر ستاره خواهد شد
    و عقاب
    در انتظار خورشيد
    نخواهد ماند
    مردي مي آيد
    تا در ركابش
    شاعران اساطيري
    شمشير زنند
    و خدايان اسطوره هاي كهن
    تارك بر خاك سايند
    هاله هاي ابدي
    بر پيكرهاي بي سر
    چتر نور مي افشانند
    و
    رسالت نوح پايان مي گيرد
    مردي مي آيد
    مردي سبزينه پوش جنگل نور
    مردي كه خورشيد
    تيله كوچكي است
    در دستهايش
    و شب
    از برق شمشيرش
    خواهد مرد
    مردي مي آيد
    من مي دانم
    بر تاركش
    نشان هابيل دارد
    پرويز ابولفتحي