فرشتگان روزی از خدا پرسیدند : بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را دیگر چرا آفریدی؟ خداوند گفت : غم را بخاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب می شناسمش تا غمگین نباشد به یاد خالق نمی افتد.نظر هم بدین...
جایی که میری مردمی داره که می شکننت نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم. تو تنها نیستی. تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری قلب می ذارم که جا بدی اشکت می دم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی برمی گردی پیشم.
مست عشقم، مست یارم، مست دوست مست معشوقی که عالم مست اوست آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد شاید دعای مادرت زهرا بگیرد آقا بیا تا با ظهور چشم هایت این چشم های ما کمی تقوا بگیرد(سلامتی و تعجیل در فرجش صلوات)نظر هم بدین.............
شبی مردی خوابی عجیب دید. در خواب دید که در ساحلی راه میرود. و حضور خدا را نزد خودبیش از پیش حس کرد. او میتوانست با نگاهی به آسمان، صحنههایی از زندگیاش را ببیند. او با هرصحنه، دو رد پا را روی ماسههای ساحل میدید، یکی متعلق به خود و دیگری ردپایی که نشانگر حضورخدا بود. وقتی آخرین صحنه زندگیاش در برابرش نمایان گشت، او به ماسههای ساحل نگاهی انداختو متوجه شد که در بسیاری از مواقع در طول راه زندگیاش، فقط یک رد پا روی ماسهها دیده میشود.همچنین متوجه شد که در اوقاتی فقط یک رد پا دیده میشود که ناهموارترین و بحرانیترین اوقاتزندگیاش محسوب میشدند. او که به شدت غمگین شده بود، از خدا پرسید: “باریتعالی، خودتفرمودی که وقتی تصمیم بگیرم از تو دنبالهروی کنم و مطیعت باشم، در تمام طول همراهم خواهی بود.ولی متوجه شدهام که در طول بدترین و بحرانیترین اوقات زندگیام، فقط یک رد پا وجود دارد.نمیفهمم چرا زمانی که بیشتر از همیشه به تو نیاز داشتم، مرا به حال خود رها کردی و تنهایم گذاشتی”. خداوند یکتا پاسخ داد: “ای بنده عزیز و ارزشمندم، من به تو عشق میورزم و هرگز تو را به خود رهانمیکنم و تنهایت نگذاشتهام. در مواقعی که با رنج و دشواری زیاد دست و پنجه نرم میکردی، یعنیزمانی که فقط یک رد پا دیدهای، من تو را روی شانههای همراهی خود حمل میکردم”.
ای صاحب تمام خوبیها وزلالی ها وپاکی ها، بسیارنیک می دانیم که درشبهای روزه داری، نان وخرمای پدربزرگوارت علی (ع) را شما بردوش می کشید. راه زیاد دوری نیست. شما همان علی (ع) هستید وخیابانهای پرزرق وبرق این شهرهای پردود ودم ،همان کوچه پس کوچه های تاریک کوفه است وماهمان یتیمان چشم انتظار که درانتظار دستان گرم وصمیمی شما چشم به درمانده ایم. ما را بیش ازاین چشم به درنگذار....التماس دعا.
< style="BORDER-RIGHT: 3px solid; BORDER-TOP: 3px solid; BORDER-LEFT: 3px solid; BORDER-BOTTOM: 3px solid" height=46 width=147 classid=clsid:6BF52A52-394A-11D3-B153-00C04F79FAA6>
>
گفتم آخر عشق را معنا کنیم،بلکه جای خویش را پیدا کنیم،آمدم دیدم که جای لاف نیست،عشق غیر از عین شین و قاف نیست،آمدم گفتم به آوای جلی،عین یعنی عدل مولایم علی،شین یعنی شور الله و صمد،قاف یعتی قل هوالله و احد...(نظر یادتون نره)
جشن میلاد همایون امام چارمین است عید مولـود وصی رحمةٌ لِلعالمیـن است عقل را کی می رسد تا وصف آن صورت نماید مات برآن صورت و حیران ز صورت آفرین است زینـت محـراب و منبـر از وجـود اوسـت، آری آنـکـه در زهد و ورع آموزگار زاهدیـن اسـت
کیست سجاد(ع)؟ : اصل ایمان، پایه ی دین، قبله ی اهل ولایت پیشوای قائمین و راکعین و ساجدین است در عبادت، در اطاعت، در فتوّت، در سخاوت مقتدای خاضعین و خاشعین و حامدین است
ای دست تو، دستگیر عالم وی در رخ تو علی مجسم دریای عمیق مهربانی تمثال علی، علی ثانی مرآت حسین مظهر عشق گل واژه ی ناب دفتر عشق ای عبد خدانما، اباالفضل دریاب دمی مرا ابا الفضل
مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّةِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزایا وَ کِتْمانُ الْمَصائِبِ. از گنجهاى بهشت; نیکى کردن و پنهان نمودن کار[نیک] و صبر بر مصیبتها و نهان کردن گرفتاریها (یعنى عدم شکایت از آنها) است.
2- ویژگى هاى زاهد
أَلزّاهِدُ فِى الدُّنْیا مَنْ لَمْ یَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ، وَ لَمْ یَشْغَلِ الْحَلالُ شُکْرَهُ. زاهد در دنیا کسى است که حرام بر صبرش غلبه نکند، و حلال از شکرش باز ندارد.
3- تعادل در جذب و طرد افراد
«أَحْبِبْ حَبیبَکَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ یَعْصِیَکَ یَوْمًا ما. وَ أَبْغِضْ بَغیضَکَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ یَکُونَ حَبیبَکَ یَوْمًا ما.» با دوستت آرام بیا، بسا که روزى دشمنت شود، و با دشمنت آرام بیا، بسا که روزى دوستت شود.
4- بهاى هر کس
قیمَةُ کُلِّ امْرِء ما یُحْسِنُ. ارزش هر کسى آن چیزى است که نیکو انجام دهد.
5- فقیه کامل
«اَلا أُخْبِرُکُمْ بِالْفَقیهِ حَقَّ الْفَقیهِ؟ مَنْ لَمْ یُرَخِّصِ النّاسَ فى مَعاصِى اللّهِ وَ لَمْ یُقَنِّطْهُمْ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللّهِ وَ لَمْ یَدَعِ القُرآنَ رَغْبَةً عَنْهُ إِلى ما سِواهُ، وَ لا خَیْرَ فى عِبادَة لَیْسَ فیها تَفَقُّهٌ. وَ لاخَیْرَ فى عِلْم لَیْسَ فیهِ تَفَکُّرٌ. وَ لا خَیْرَ فى قِراءَة لَیْسَ فیها تَدَبُّرٌ.» آیا شما را از فقیه کامل، خبر ندهم؟ آن که به مردم اجازه نـافرمانى خـدا را ندهـد، و آنهـا را از رحمت خدا نومید نسازد، و از مکر خدایشان آسوده نکند، و از قرآن رو به چیز دیگر نکنـد، و خیـرى در عبـادت بدون تفقّه نیست، و خیـرى در علم بدون تفکّر نیست، و خیرى در قرآن خواندن بدون تدبّر نیست.